آسیبشناسی موضعگیری اخیر سلبریتیها در برابر ناآرامیها
به گزارش خبرنگار فرهنگی کا 118، ناآرامیهای اخیر در کنار حواشی بسیاری که برای جامعه به همراه آورد، به عرصهای برای مطالبهگری از سلبریتیها و چهرههای شناختهشده نیز تبدیل شد.
هر دو طیف موافق و مخالف ناآرامی، از این چهرهها انتظار داشتند که در برابر این حوادث موضع گرفته و مشی فکری خود را مشخص کنند. این مطالبهگری در شرایطی مطرح شد که سکوت در برابر این ناآرامیها، مورد قبول هیچیک از دو طرف نبود و از سوی دیگر، هر اظهارنظری نیز با واکنشهای متفاوت قطب مخالف مواجه میشد.
رسانههای غربی انتظار داشتند که سلبریتیها، در مخالفت صریح با نظام، از طریق صفحات مجازی خود اقدام کنند و اگر لحن نوشته این سلبریتیها، شائبهبرانگیز بوده و یا از شدت کافی در مخالفت برخوردار نبود، به آن سلبریتی پیام میدادند که نتوانسته منظور خود را به درستی به مبارزان داخل خیابان منتقل کند و پشتگرمی لازم از این طریق به وجود نیامده است. این سلبریتیها با انتشار هر موضع شدیدی در موافقت با اعتراضها، با هجمه سنگینی از سوی رسانههای داخلی و مخالفان این اعتراضها مواجه میشد و شرایط سختی برای آنها رقم میخورد.
سلبریتیها که مخاطبان و البته رسانهها را عادت دادهاند که در طول سال و در واکنش به هر پدیده و خردهفرهنگی، مطلبی منتشر کنند، حالا نمیتوانند در برابر این حجم از ناآرامیها، بیتفاوت باشند. بنابراین این مطالبهگری عمومی را خود سلبریتیها باب کردندبنابراین چهره سرشناس کشور، نه میتوانست موافق باشد، نه مخالف و نه ممتنع. چرا که در صورت در پیش گرفتن هر یک از این هیجانها، با واکنشهای تندی بدرقه میشد که وی را تا اندازههای زیادی با تهدید مواجه میکرد. در آسیبشناسی این جریان، به سطح انتظاری میرسیم که هر دو قطب مثبت و منفی، از این چهرهها دارند. سلبریتیها که مخاطبان و البته رسانهها را عادت دادهاند که در طول سال و در واکنش به هر پدیده و خردهفرهنگی، مطلبی منتشر کنند، حالا نمیتوانند در برابر این حجم از ناآرامیها، بیتفاوت باشند. بنابراین این مطالبهگری عمومی را خود سلبریتیها باب کردند.
در سوی دیگر، رسانههای موافق و مخالف انتظار دارند تا سلبریتیها به نفع آنها واکنش نشان دهند. اینکه این انتظار تا چه اندازه میتواند درست و اخلاقی باشد، باید به ریشههای ذاتی این جنس مطالبهگری اشاره کنیم و آن را فرآیندی طبیعی قلمداد کنیم اما آنچه نمیتوان از آن عبور کرد، رفتاری است که این رسانهها، بعد از واکنش این سلبریتیها از خود نشان میدهند. واکنشهایی که با دشنام و تهدید همراه است و عموما به دفع آن چهره میانجامد. درواقع وقتی یک سلبریتی، علیه یکی از قطبها سخن میگوید، آن قطب به جای ارائه راهکارهایی در زمینه جذب آن چهره، زمینههای سقوط بیشتر و دفع آن سلبریتی را رقم میزند که صدالبته یک راهکار هوشمندانه محسوب نمیشود و این سیگنال را برای دیگر چهرهها مخابره میکند که در صورت بروز واکنش همسو، با چنین برخوردهایی مواجه میشود.
اینکه رسانههای موافق ناآرامیها، سلبریتیهای مخالف خود را با این چوب برانند، مورد عجیبی نیست اما اینکه دستگاههای ذیربط داخلی بخواهند سلبریتی داخل میهن را بابت بیان موضع خود، تحت فشار قرار دهند، رفتاری است که باید اصلاح شده و زمینه جذب حداکثری این چهرهها که پایگاههای مردمی هم دارند، فراهم شود.
در این جریان، رسانههای خارجنشین به سلبریتیها، به چشم یک کالای مصرفی نگاه میکنند که در جریان منویات آنها گام برداشته و اعتبارشان تا زمانی است که پروژههای آنها را پیش ببرند اما اگر این روال از سوی رسانههای داخل تبعیت شود، جای تامل دارد که باید ترمیم و اصلاح شود. رسانههای داخل باید به این مهم وقوف داشته باشند که یک سلبریتی، اگر ناآرامیها را محکوم کند، مورد تهدیدهای فراتر از انتظار جریان خارجنشین قرار گرفته و آرامش زندگی و کار وی به هم میریزد، اگر بخواهد موافقت کند هم در داخل کشور با مشکلاتی مواجه میشود. اگر هم سکوت اختیار کرده، با توقع دو طرف نسبت به موضعگیری و البته فشارهای مردمی مواجه میشود. بنابراین در چنین شرایطی، رفتار برتر آن است که با عدمفشار بر روی سلبریتیها و البته واکنشهای منطقی در قبال موضعگیری آنها برخورد کرد. چرا که در طول این سه هفته، رسانههای خارجنشین بیشترین استفاده را از مکانیزمهای تهدیدکننده داخلی نظیر توقیف پاسپورت، احضار و بازجویی و مواردی از این دست به عمل آوردند و به این ترتیب، نهتنها آب در آسیاب رسانههای خارجنشین ریختهایم بلکه زمینههای دفع حداکثری سلبریتیها را فراهم آوردهایم که راهکاری منطقی نیست.
اما رسانههای خارجنشین به سلبریتیها، به چشم یک کالای مصرفی نگاه میکنند که در جریان منویات آنها گام برداشته و اعتبارشان تا زمانی است که پروژههای آنها را پیش ببرند اما اگر این روال از سوی رسانههای داخل تبعیت شود، جای تامل دارد
این شکل برخورد، درنتیجه تلقی سلبریتی به عنوان تافته جدابافته صورت میگیرد و گویی آنها نمیتوانند بهمانند برخی مردم، واکنشهای احساسی داشته باشند. کما اینکه در جریان این ناآرامیها، برخی سلبریتیها، پستهایی منتشر کردند که بعد از مدتی، آن را حذف کردند چون به احساسی بودن آن نظر، ایمان آوردند بنابراین از هر منظری که به برخورد با سلبریتیها نگاه میکنیم، میبینیم که «برخورد»، راهکاری درست و هوشمندانه برای رسانهها و دستگاههای داخلی نیست و باید تاحدودی به آنها حق داد که بخواهند در چنین شرایطی، هرگونه واکنشی داشته باشند.
این بند، از آن نظر مهم است که تقریبا تمامی سلبریتیها و چهرههای شاخص وطنی، از چارچوبها مطلع هستند و هرگز تمایل ندارند تا با واکنشهای خود، زمینه تشدید درگیری و یا محدودیتهایی را برای خود و مردم ایجاد کنند.
اگر این اصل لحاظ شود، بسیاری از مشکلات اینچنینی رفع خواهد شد و حواشی اعتراضهایی نظیر ناآرامیهای اخیر، به کمترین میزان ممکن تقلیل خواهد یافت.