آیا کودکان کار حق دارند شاد زندگی کنند؟
در عصرِ معاصر، کار کودک به یکی از معضلات اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. در حالی که این مسئله در بسیاری از کشورها با شدتهای متفاوتی وجود دارد، مطابق با گزارشهای سازمانهای بینالمللی همچون سازمان جهانی کار و سازمان ملل متحد، میلیونها کودک در سراسر جهان مجبور به انجام کارهای سخت و خطرناک هستند. اما آیا این کودکان حق دارند شاد باشند؟
کنوانسیون حقوق کودک که در سال ۱۹۸۹ میلادی توسط سازمان ملل متحد به تصویب رسید، تضمین میکند که کلیه کودکان این حق را دارند در محیطی سالم، ایمن و شاد زندگی نمایند. این کنوانسیون نه تنها حقوق اساسی و بنیادین کودکان را در زمینههای آموزشی، بهداشتی و حمایتی تضمین میکند، بلکه به ویژه بر اهمیت رفاه روانی و جسمانی کودکان تأکید دارد.
مادهی ۳۱ این کنوانسیون به صراحت اشعار میدارد که کودکان باید فرصتهایی جهت استراحت، تفریح و بازی داشته باشند، که بخشی از حقوق فرهنگی و اجتماعی آنهاست. کودکان کار، به ویژه در مشاغل سخت و خطرناک، از این حقوق محروم هستند. طبق گزارشهای مختلف در خلال سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ میلادی، بسیاری از این کودکان نه تنها از تحصیل محروماند، بلکه در معرض آسیبهای جسمی و روانی جدی قرار دارند که میتواند بر کیفیت زندگی و شادکامی آنها تأثیر منفی بگذارد.
سازمان جهانی کار نیز در اسناد خود بهخصوص در کنوانسیون ۱۳۸ و ۱۸۲، بر ممنوعیت کار کودک در شرایط نامناسب تأکید دارد. کنوانسیون ۱۳۸ حداقل سن برای اشتغال را تعیین کرده و تأکید میکند که کودکان نباید به کارهایی مشغول شوند که به سلامت یا رشد جسمی و روانی آنها آسیب برساند. کنوانسیون ۱۸۲ نیز کار کودک در مشاغل خطرناک را بهطور قاطع ممنوع نموده است. با این حال، در بسیاری از جوامع، کودکان کماکان به مشاغل پرخطر و طاقتفرسا مشغول هستند که بر شادکامی آنها تأثیرات منفی میگذارد.
تحقیقات علمی در ابتدای سال ۲۰۲۴ میلادی توسط دانشگاه لایدن نشان داده است که کار کودک در محیطهای سخت و خطرناک نه تنها منجر به آسیبهای جسمی میشود، بلکه بهطور جدی بر سلامت روانی آنها نیز تأثیر منفی میگذارد. بسیاری از کودکان کار در معرض اضطراب، افسردگی و سایر اختلالات روانی قرار دارند که به دلیلعدم دسترسی به خدمات بهداشتی و روانشناختی درمان نمیشوند.
یکی از بزرگترین چالشهای موجود برای کودکان کار، نبود فرصتهای مناسب جهت بازی و تفریح است. بازی یکی از ارکان مهم رشد کودک است که تأثیر مستقیم بر سلامتِ روانی و جسمانی آنها دارد. مطالعات مختلف نشان دادهاند که بازی و تعاملات اجتماعی، به ویژه در سنین پایین، نقشی حیاتی در شکلگیری شخصیت و سلامت روانی کودک ایفا مینمایند. در این شرایط، کودکان کار به دلیل فشارهای کاری و نبود فرصت برای استراحت، از این امکان محروم هستند.
علاوهبر این، فقر چند بعدی و نابرابری اقتصادی نیز از جمله عواملی است که موجب استمرار پدیدهی کار کودک میشود. در بسیاری از جوامع، خانوادهها مجبورند که کودکان خود را به بازار کار بفرستند تا هزینههای زندگی را تأمین کنند. در چنین شرایطی، صحبت از شادی برای کودکان کار ممکن است به نظر غیرممکن بیاید، اما واقعیت این است که حتی در این شرایط نیز باید به حقوق اساسی آنها توجه شود. برای اینکه کودکان کار به حق خود در داشتن شادی و رفاه دست یابند، نیاز به تغییرات ساختاری و اجتماعی داریم. در گام نخست، میبایست قوانین و مقررات کار کودک در سطح جهانی و ملی بهطور مؤثرتری اجرا شود.
همچنین، فراهم نمودن فرصتهای آموزشی و حمایتهای اجتماعی برای این کودکان ضروری است تا بتوانند به زندگی شاد و سالم دست یابند. فراهم کردن شرایطی برای آموزش و تفریح حتی برای کودکان کار، میتواند تأثیرات مثبت زیادی بر روی سلامت روانی آنها بگذارد. ایجاد مکانهایی برای بازی و تفریح، در کنار آموزش مهارتهای جدید و ارائه خدمات روانشناختی، میتواند به بهبود وضعیت این کودکان کمک کند.
کودکان کار حق دارند شاد باشند. این حق از نظر حقوقی و انسانی غیرقابل چشمپوشی است. با این حال، برای تحقق این هدف، نیاز به تلاشهای جمعی از سوی دولتها، سازمانهای بینالمللی و جامعه مدنی داریم تا شرایطی فراهم شود که این کودکان نه تنها از کارهای سخت و خطرناک رهایی یابند، بلکه بتوانند در یک محیط حمایتی و شاد رشد کنند.
سازمانهای جهانی همچون سازمان ملل متحد و سازمان جهانی کار با ارائهی اسناد و استانداردهایی، راه را جهت تحقق این اهداف هموار کردهاند، اما این اقدامات به تنهایی کافی نیست و نیاز به همبستگی جهانی برای حل این مشکل وجود دارد!
انتهای پیام/