کارگری

جهنمِ کارگران دو یورویی و بهشتِ تاجرانِ سنگ در ماداگاسکار

به گزارش خبرنگار کا 118 به نقل از مجله تایمز برابری، یک خبرنگار فرانسوی در سفری به ماداگاسکار بزرگترین جزیره قاره آفریقا، به بررسی وضعیت فقر کارگران این کشور ثروتمند اما توسعه نیافته بخصوص در فضای کارگران معادن پرداخته است. 

در گزارش لویی دورکین آمده است: ماداگاسکار جزء پنج کشور بسیار فقیر جهان شناخته می‌شود، اما تقریباً ۴۰ درصد از تولید جهانی یکی از پرطرفدارترین سنگ‌های قیمتی، یعنی یاقوت کبود را به خود اختصاص داده است. 

طی دهه‌های گذشته، چندین ذخیره بزرگ سنگ قیمتی در این کشور کشف شده که یکی از بزرگترین آن‌ها در سال ۱۹۹۸ در جنوب کشور بوده است. در این منطقه همچنان معدنچیان و خریداران از سراسر جهان دور یکدیگر جمع شدند. اما به کارگران و فرودستان ماداگاسکار از این ثروت بزرگ چیزی نمی‌رسد. 

این سنگ‌ها توسط سرمایه‌گذاران به‌عنوان دارایی‌های «یک بهشت امن» مورد توجه قرار گرفته است و ظهور طبقات متوسط ​​در چین و هند، با مهاجرت صاحبان سرمایه متوسط به این کشور و تغییرات قیمت‌ها با کشف منابع ماداگاسکار، تسریع شده است. 

معادن ماداگاسکار در جنوب این جزیره مسلمان نشین، صحنه‌ای از بازگشت محیط کار جهنمی قرون ۱۸ و ۱۹ اروپا و رشد باورنکردنی کار کودک در معادن است. پس از کشف این منابع، جنایات خشونت‌آمیز گریبان‌گیر این منطقه شده است. روزنامه‌نگاران فرانسوی لولا فورمی و مارتین هوره ما را به سفری به قلب رویاهای آزادی اقتصادی لیبرال‌ها می‌برند؛ و این درحالی است که این آزادی تجاری، برای بسیاری از مردم مالاگاسی به یک کابوس تبدیل شده است! 

با تاکسی‌ها و مینی بوس‌ها از پایتخت، آنتاناناریوو، بیش از نیم روز طول می‌کشد تا به شهر ایلاکاکا در منطقه نیمه خشک جنوبی جزیره ماداگاسکار برسید. تابلویی در ورودی شهر می‌گوید: «به ایلاکاکا خوش آمدید، از یاقوت کبود ما لذت ببرید!» یاقوت کبود تنها جاذبه این جاده است. تا ۳۰ سال پیش، تنها چیزی که در اینجا یافت می‌شد، زمین‌های خشک بی‌آب و علف، مردمی بسیار فقیر و حیات وحش محلی بود. 

این شهر در سال ۱۹۹۸، چند ماه پس از کشف ذخایر یاقوت کبود، تأسیس شد. اکنون بیش از ۳۰ هزار نفر جمعیت دارد که بسیاری از آن‌ها برای پیوستن به کارزار کشف و استخراج یاقوت کبود آمده‌اند. 

محمد کُنه، یکی از پیشگامان این بازار است. این تاجر گینه‌ای که در سال ۱۹۹۹ وارد ماداگاسکار شده است، معادن و نمایشگاه یک تاجر سوئیسی را مدیریت می‌کند. او در یک ویلای مجلل، به عنوان نیروی شرکتی که او نمایندگی می‌کند، زندگی می‌کند. شرکت او پس از بازگشت کارفرمای فرانسوی الاصل خود که از کاشفان یاقوت بود، بیش از ۳۰۰ نفر مشغول حفاری را به کار گرفته است. 

آن بخشی که آنان امتیاز بهره‌برداری آن را گرفتند، بخشی از یک صخره بزرگ است که عرض ۵۰ کیلومتری دارد. پس از ۲۵ سال استخراج، این معدن در پایان راه خود قرار دارد. اما همچنان افراد فقیری را که رویای ثروت بزرگ را در سر خویش می‌پرورانند، توسط این مجموعه جذب می‌شوند. 

هر روز صبح در سپیده دم، یک راهپیمایی حیرت‌انگیز از ده‌ها هزار کارگر در خیابان‌های ایلاکاکا آغاز می‌شود. مردانی که کلاه‌پوش هستند درکنار برخی کودکان کار که بین آن‌ها پنهان شدند، با بیل‌چه و کلنگ‌هایی در دست، به خیابان‌های فرعی منشعب می‌شوند تا به معادن برسند. معادن بر اساس مالکانشان تقسیم می‌شوند. در معدن Colorline که متعلق به آن تاجر سوئیسی فرانسوی الاصل است، چندین کارگر مشغول کار بودند. 

آن‌ها با گونی‌های کوچکی از خاک از سوراخی به عمق ۱۵ متر بدون طناب یا هرنوع وسایل ایمنی خارج می‌شوند و سپس در مخزن در جستجوی سنگ قیمتی اقدام به غربال‌گری می‌کنند. آن‌ها روزانه ۱۰ هزار آریاری معادل ۲ یورو حقوق می‌گیرند. یکی از معدنچیان توضیح می‌دهد که آن‌ها باید کل مسیر حمل و نقل خود پس از پایان کار را با شرکت و بازرسان آن‌ها چک کنند. یکی از متصدیان روزنه معدن می‌گوید: «وای به حال کسی که یاقوت کبود در دهان خود قایم کند»! 

هنگامی که از از آقای کُنه، در مورد شرایط خطرناک کار پرسیده می‌شود، از مسائل ایمنی چشم پوشی می‌کند و می‌گوید: «در ابتدا، حوادث زیادی رخ می‌داد، اما اکنون تعداد بسیار کمی رخ می‌دهد و کارگران کمتری را از دست می‌دهیم، زیرا فناوری وارد کار شده است. همچنین دیگر کارگران می‌دانند که زمین شکننده است و شما نباید بدون ملاحظه کار را انجام دهید. مثلا نباید بدون پمپ اکسیژن تا اعماق بیش از ۲۵ متری پایین بروید. 

اظهارات این مدیربهره‌برداری گینه‌ای درحالی بود که هنوز بسیاری از کارگران بدون پمپ اکسیژن پایین می‌رفتند! چند کیلومتر دورتر، ده‌ها خانواده در چاه‌های کوچکی کار می‌کنند که بسیار کمتر از حداقل الزامات ایمنی برخوردارند. هر خانواده چاه مخصوص به خود را دارد و زمین‌های اطراف روستای «آنتسوهار» پر از چاله است. 

اکثریت کارگران چاه‌هایی که متعلق به شرکت‌ها نیستند، کودکان کار محسوب می‌شوند. از پسران ۱۲ساله تا دختران ۱۵ساله همه به سختی رنج و مشقت می‌کشند و با درآمدی کمتر کار می‌کنند. کودکان که کوچکترند، راحت‌تر از چاه وارد و خارج می‌شوند. 

در بالای زمین، زنان خاک را غربال می‌کنند و رویای سنگی بزرگ را می‌بینند که اگر خارج شود، زندگی آن‌ها را تغییر خواهد داد. «سلای ۱۶ ساله» وقتی ازدواج کرد مدرسه را ترک کرد. او می‌گوید: «سرنوشت این است، من باید با شوهرم باشم. دختران این منطقه اغلب قبل از ۱۸ و ۱۶ سالگی ازدواج می‌کنند، علیرغم اینکه این عمل از نظر قانونی در کشور ممنوع است و از نظر جهانی نقض حقوق بشر است. در مناطق شهری، دختران به مدرسه رفتن تشویق می‌شوند، اما در روستاها، که آداب و رسوم قدیمی‌تر حاکم است، خانواده‌هایشان هنوز فرزند خود را منبع درآمد می‌دانند. 

الکس (یک کارگر نوجوان دیگر) می‌گوید که آن‌ها به دلیل فقری که عمدتاً ناشی از خشکسالی است، چاره‌ای جز این ندارند که به عنوان معدنچی کار کنند، و این که برخی روزها چیزی پیدا نمی‌کنند، برخی مشاغل دیگر بسیار سودآور هستند. او می‌افزاید: دیروز یک یاقوت کبود بزرگ پیدا کردیم و من نزدیک به ۴ میلیون فرانک مالاگازی برای آن گرفتم. این حدود ۲۰۰ یورو یا تقریباً نیمی از حقوق سالانه در ماداگاسکار است زیرا اینجا حداقل حقوق کارگر صنعتی در شهرها چیزی حدود ۴۰ یورو در ماه است! 

آن طرف رودخانه، تعدادی از بچه‌ها خودشان را از چاه بیرون می‌کشند یا به مردان بزرگتر کمک می‌کنند تا از اعماق بالا بروند. همه آن‌ها ادعا می‌کنند که ۱۵ سال سن دارند، سن قانونی تعیین شده توسط قانون و کنوانسیون ۱۳۸ سازمان بین المللی کار (ILO) در مورد کار کودکان رسیدن به ۱۶ سال است، اما ظاهر کودکانه آن‌ها چیز دیگری را نشان می‌دهد. آن‌ها به ما می‌گویند: «قانون هیچ کس را اینجا متوقف نمی‌کند.» از قد و وزن چهره مشخص است که بیشتر این افراد کمتر از ۱۳ سال سن دارند! 

تومبوفنو، ۵۲ ساله، پسرش را برای مدرسه ثبت نام کرده است، اما اعتراف می‌کند: «وضعیت پیچیده است. وقتی او به مدرسه می‌رود، من نه پولی دارم و نه کسی که در معدن به من کمک کند. پس گاهی مثل امروز با من می‌آید، چون به او نیاز دارم تا پول دربیاورم.» 

یک خریدار سریلانکایی یاقوت‌های کبود که به کیوسک خود در ساکاراها آورده شده را بررسی می‌کند. هر روز، اواخر بعد از ظهر، معدنچیان محلی برای فروش یاقوت‌های کبودی که در آن روز پیدا کرده اند، به این نوع کیوسک‌ها می‌روند. 

معدنچیان غیررسمی تنها حلقه کوچکی از زنجیره هستند. تا ظهر، شهر ساکاراها پر از فعالیت است. مغازه‌ها کرکره‌های خود را باز می‌کنند و خریداران ده‌ها سنگ را بررسی می‌کنند. خریداران پشت پیشخوان سریلانکایی، هندی، چینی و تایلندی هستند که گاهی برای شرکت‌های اروپایی نیز کار می‌کنند. آن‌ها افرادی هستند که یاقوت کبود را می‌خرند و در سطح بین المللی توزیع می‌کنند. 

مراد [نام اصلی او نیست] چهار سال است که به‌عنوان تاجر و کارآفرین اینجاست. پدرش قبل از او ۲۰ سال در این تجارت بود، بنابراین مراد تصمیم گرفت شغل خود را به عنوان مهندس عمرام برای تجارت یاقوت کبود ترک کند. او به عنوان یک واسطه بین فروشندگان و جواهر فروشان عمل می‌کند. او می‌گوید: «این سنگ در جهان قیمت خوبی بسیار بیش از آنچه اینجا وجود دارد، داشته است. سنگی که ما از معدنچی آزاد ۲ یورو می‌خریم، در بازار جهانی «۱۵۰ دلار» است! او می‌گوید شاید از نظر شما خوب به‌نظر نرسد اما بازی تجارت همین است! 

بازار یاقوت کبود تا غروب آفتاب شلوغ خواهد بود. مراد می‌گوید: «من چند روز است که سنگ خوبی ندیده‌ام، زیرا یک معدنچی (بر اثر حادثه) فوت کرده و همه در تشییع جنازه او هستند. مراد از مرگ او به عنوان یک تصادف یاد می‌کند، اگرچه همه در ایلاکاکا می‌دانند که این اتفاق تصادفی نبوده است. معدنچیان مرتباً به قتل می‌رسند. بعضی از آنان بدون ماسک و اکسیژن و طناب و لباس کار استاندارد معدن، در عمق چهل متری فرو می‌روند و برخی از آن‌ها پیرمرد هستند. شهر زیر ابری از تهدیدها قرار دارد و آزادی بیان برای خبرنگاران هم محدود است. 

کاهش وزن سریع، خستگی شدید و لکه‌هایی روی ریه علائم همه کارگران بعد از ۵ سال است. مردم بومی نیز می‌دانند که علائم طبیعی و ناشی از بیماری‌های عادی نیست. پسر یکی از کارگران رویای پزشک متخصص ریه شدن در سر می‌پروراند، تا روزی پدر بیمار خود را که سرفه می‌کند، درمان کند، اما تا آن روز خود نیز باید در کنار خانواده‌اش در معادن کار کند!

انتهای پیام/

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا