سالاری: ساختمانسازی کار من نیست+ فیلم
به گزارش کا 118، در میان معاونتها و بخشهای زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت امور هنری این وزارتخانه پردامنهترین و پرنوسانترین معاونت ها به شمار میرود.
اداره کل هنرهای نمایشی، اداره کل هنرهای تجسمی، دفتر امور موسیقی و دفتر آموزش و توسعه فعالیتهای هنری بهعنوان چهار نهاد کلان هنری ذیل دامنه فعالیتهای معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکنند.
وظایفی که اجرا و نظارت بر آنها از ۱۶ آذر ۱۴۰۰ با حکم محمد مهدی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بر عهده محمود سالاری قرار داده شده است.
برهمین اساس خبرگزاری جمهوری اسلامی (کا 118) با هدف مرور یک سال فعالیت معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (مدیریت، برنامهریزی، اجرا و نظارت) دولت سیزدهم و به طور اخص در این گزارش در حوزه هنرهای تجسمی با سالاری به گفتوگو پرداخته است.
مساله تحقق تخصیص بودجه دو درصدی وزارتخانهها، شائبههایی که در دو حراج تهران و ملی کشور وجود دارد، لزوم وجود مکان و محیطی ثابت برای برگزاری رویدادهای مختلف عرصه هنرهای تجسمی، جایگاه و روند جشنواره بینالمللی تجسمی فجر و دبیری این رویداد، یکپارچهسازی گنجینههای تجسمی سازمانها و ارگانهای مختلف جهت بهرهمندی عموم مردم، ورود محصولات هنرهای تجسمی به سبد فرهنگی خانوارها، از جمله کلان مباحث و از اصلیترین رسالتهای اجرایی حوزه هنرهای تجسمی کشور است.
صرف منابع مالی فعالیت های فرهنگی و هنری هدفمند می شود
در عرصه هنرهای تجسمی با توجه به شکل و شیوه ارائه آثار به مخاطب برخلاف سینما و تئاتر بلیتی فروخته نمیشود، همین امر سبب شده نقش حمایتی دولت در این عرصه هنری ضرورت بیشتری پیدا کند. برنامههای دولت در خصوص چتر حمایتی از عرصه تجسمی بر چه نگرشی استوار است؟ اهداف از پیش تعیین شده تا چه اندازه محقق شدهاست؟
سوال بسیار دقیقی است! همه میدانیم که بحث اختصاص دو درصد از بودجه اجرایی وزارتخانهها به حوزه هنر و فرهنگ با جدیت در دولت سیزدهم در حال پیگیری است. هر چند صحبت از این مهم در طول این سالها بارها بر سر زبانها بود اما متأسفانه تا پیش از این محقق نشده بود.
زمانی که شاهد اجرایی شدن این امر باشیم، یکی از ردیفهای مصرف (خرج) آن ردیف دو درصدی از بودجه وزارتخانهها می تواند به خرید آثار هنری اختصاص یابد. اگر این امر محقق شود اتفاق بزرگی را در عرصه هنرهای تجسمی و خرید آثار این شاخه هنری شاهد خواهیم بود. این اتفاق بزرگ به شکل جدی در دولت و کارگروه مربوطه در حال پیگیری است و دولت مصمم است تا این امر رقم بخورد.
اختصاص دو درصد بودجه وزارتخانه ها به فرهنگ و هنر به شکل جدی در دولت و کارگروه مربوطه در حال پیگیری است
مشکل دیگری که در وزارتخانهها وجود دارد به این مساله بازمیگردد که اغلب آنها کارشناس حوزه هنر ندارند! کارشناسی که به عنوان مثال به واسطه آنها بتواند تابلویی را برای آنها خریداری کند. اجرایی شدن این دو درصد اگر اتفاق بیفتد بر آن اساس تمامی دستگاههای وزارتی موظف میشود تا کارشناس هنری و تجسمی داشته باشند. با شکلگیری و اجرایی شدن این مهم؛ شاهد خواهیم بود که آن کارشناسان را جامعه هنرمندان تشکیل میدهند. تحقق این امر به خودی خود به ایجاد شغل و جایگاه برای هنرمندان عرصه تجسمی منتج خواهد شد.
پیش از این شاهد بودیم برخی از وزارتخانهها آن دو درصدها را به روابطعمومیهای خود میسپردند و آنها نیز اغلب این بودجه را صرف ساخت آثار تبلیغی میکردند. همچنین شاهد بودیم که روابطعمومیها اغلب در ازای صرف آن بودجه برای ساخت کارهای تبلیغاتی از آن بهعنوان کار فرهنگی-هنری یاد میکردند! در حالی که این دو درصد خرج تبلیغ و ترویج فعالیتهای آن وزارتخانه میشد.
با توجه به این آسیب و هدر رفت بودجه فعالیتهای فرهنگی- هنری کارگروهی در دولت سیزدهم تشکیل شدهاست تا مانع از این اتفاق شود. خوشبختانه تا امروز چند جلسه آن نیز تشکیل شدهاست و مقرر شده برای صرف هدفمند آن منابع مالی در آن کارگروه تخصصی تصمیمگیری شود. توجه به هنرمندان، خرید آثار هنری، تولید آثار هنری و ترویج آثار هنری محورهایی است که در راس فعالیتهای آن کارگروه تعریف و تدوین شده است و اگر این مهم اجرایی و عملیاتی شود، شاهد اتفاقات بزرگی خواهیم بود.
این دو درصد چه زمانی محقق میشود؟
خوشبختانه کارگروه و جلسات آن تشکیل شدهاست و انشاءالله در نیمه دوم سال شاهد عملیاتی شدن آن خواهیم بود.
نمیتوانم نیتخوانی کنم
شانزدهمین دوره حراج تهران را به تازگی پشت سر گذاشتیم. تجربه این ۱۶ دوره نشان میدهد که آثار هنرمندان حاضر در این حراج اغلب محدود به چند هنرمند سرشناس میشود و به تعبیری نمیشود این رویداد را به مجرایی برای تقویت اقتصاد هنر بهعنوان یکی از شعارهای دولت سیزدهم در عرصه فرهنگ و هنر کشور تعمیم داد. همچنین آسیب و نقد دیگری که در مورد این رویداد مطرح میشود به این نکته باز میگردد که حراج تهران با وارد کردن چند هنرمند انقلابی محدود تلاش میکند تا از یک سو نبود هنرمندان انقلابی و دفاع مقدس را به نوعی پوشش دهد و از سویی دیگر با همان تعداد نام محدود بتواند مجوز فروش آثار خود را دریافت کند. رویکرد و پاسخ شما چیست؟
موضع ما در مقام و کسوت اجرایی نه علیه و نه در دفاع از حراج است. اگر روند قانونی برای هر رویدادی از جمله حراج تهران طی شده باشد موظف هستیم بستر اجرا و برگزاری آن را با صدور مجوز فراهم کنیم. اگر تخلفی رُخ نداده باشد، نمیتوانیم جلوی رویداد حراج تهران را بگیریم. بهلحاظ قانونی، اگر تخلفی رُخ داده باشد باید جلوی آن گرفته شود. به عنوان مثال اگر پولشویی رُخ داده حتماً نهادهایی باید وارد شوند. اگر کارهای بیکیفیت و بیاصالتی ارائه میشود باید خریداران به آن توجه کنند که کار بیاصالت نخرند. وظیفه ما فراهم کردن بستر برای اجرای هر رویدادی است که روند قانونی را طی کرده باشد.
اگر تخلفی رُخ نداده باشد، نمیتوانیم جلوی رویداد حراج تهران را بگیریم
نکته دوم آنکه؛ حراج تهران توسط بخش خصوصی اجرا میشود. طبیعتاً هر گالری وقتی هنرمند و آثارش را به نمایش میگذارد دیدگاه و تفکری دارد. ممکن است که آن تفکر با نگاه ما سازگار نباشد. ممکن است که خیلی از آن آثار را حتی اگر مدیر یک مجموعه باشیم؛ نخریم. اما اکنون که در مقام اجرایی هستیم نمیتوانیم جلوی آن گالری را به این دلیل که آثار آن را نمیپسندیم و با سلیقه ما منطبق نیست بگیریم.
در جایگاه حقوقی و مسئولیتی که عهدهدار هستیم موظفیم تا به نکاتی مانند مسائل اخلاقی، رعایت و حفظ شئونات جمهوری اسلامی در مورد یک اثر و مواردی از این دست نظارت داشته باشیم و در صورت انطباق با قوانین مجوز گالری را صادر کنیم. بعضی از دوستان علاقهمندند که ما بهعنوان مجری قانون به مواردی فراتر از این حیطه ورود کنیم. در حالی که چنین نگرشی در حیط وظایف قانونی ما نیست. ممکن است که آن آثار بنا به نگرش و دیدگاهی که داریم مورد پسند ما نباشد، اما بهلحاظ قانونی نمیتوانیم تنها به سبب عدم انطباق با دیدگاه و سلیقه مان جلوی این رویداد را بگیریم. دلیلی برای این امر نداریم!
نقد دیگر مدلول این امر است که گاه مطرح میشود برخی آثار از هنرمندان شناخته شده انقلاب یا دفاع مقدس برای این در چنین رویدادهایی عرضه میشود تا آن رویدادها بتوانند مجوز برگزاری دریافت کنند! ما که نمیتوانیم نیتخوانی کنیم و بگوییم چون نیت این دوستان چنین امری است جلوی آن را بگیریم.
هنرمندان انقلابی باید وارد میدان شوند. حوزه هنری ما دفتر هنرهای تجسمی دارد، آیا حراج برگزار میکند؟
به این نکته هم باید اشاره کنم که یکی از دلایل مطرح شدن چنین نقدی به خود هنرمندان انقلابی باز میگردد. هنرمندان انقلابی باید وارد میدان شوند. حوزه هنری ما دفتر هنرهای تجسمی دارد، آیا حراج برگزار میکند؟ اگر بخواهد برگزار کند آیا کسی مانع آنها میشود؟ چرا اینکار را نمیکنند؟ یا دفتر هنرهای تجسمی در برخی از نهادها وجود دارد. آیا آنها حراج برگزار میکنند؟ چرا این کار را نمیکنند؟
دو اتفاق با محوریت حراج آثار هنری در ایران میافتد. حراج تهران و دیگری حراج ملی است. بقیه هم بیایند حراج برگزار کنند. مساله این است که آنها نشسته و دست روی دست گذاشتهاند و مدام میگویند چرا این دو حراج برگزار میشود! اینکه منطقی نیست! چرا ما بهجای کار ایجابی؛ میخواهیم با تعطیل کردن کار دیگران خود را مجاب کنیم؟
ما در مقام اجرا موظفیم برای جلب و جذب توجه هر چه بیشتر به هنر، باز گرداندن رونق بیشتر به اقتصاد هنر و تلاش برای رُخ دادن هر اتفاق مبارکی در این عرصه به هر میزانی که میتوانیم به هر فردی که در این مسیر یاریگر ما باشد کمک کنیم.
شما در بخشی دیگر از این پرسش گفتید که عدهای کارهای هنرمندان ارزشی و انقلابی را برای آن به حراج میآورند تا به واسطه نام و اعتبارش مجوز بگیرند؛ خب ممکن است که این کار را بکنند. ما که نمیتوانیم نیتخوانی کنیم. آیا این جرم است؟ بازهم تأکید میکنم که باب نقد به این رویدادها و هر رویداد هنری دیگر همچنان باز است؛ اما منتقدان برای نقدهای خود باید مدرک داشته باشند.
ساختمانسازی کار من نیست!
یکی دیگر از مواردی که در عرصه هنرهای تجسمی بهعنوان چالش از آن یاد میشود آن است که با گذشت بیشاز چهار دهه از انقلاب هنوز برای برگزاری رویدادهای بزرگ این عرصه مانند جشنواره بینالمللی تجسمی فجر، مکان و محیطی ثابت و واحد نداریم. درحالیکه شاهدیم هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی با شاخههای مختلف و متعدد به فعالیت خود ادامه میدهند. بهتنهایی جشنواره هنرهای تجسمی فجر ۱۱ زیرمجموعه دارد.
اما هر بار شاهدیم برای برگزاری جشنواره گالری صبا، تالار وحدت و یا محیطهای دیگر را اجاره میکنند و کار به شکل تعاملی پیش میرود و جای ثابتی برای این مهم وجود ندارد. در دولت سیزدهم میتوان امید این را داشت که عرصه هنرهای تجسمی برای رویدادهای مهمش مانند جشنواره فجر مکان واحدی داشته باشد؟
برای پاسخ به این پرسش نظر شخصی خود را میگویم و نظر وزارتخانه را نمیدانم. به شخصه معتقدم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول ساختوساز نیست. این وزارتخانه مسئول برگزاری رخدادها و رویدادهای فرهنگی و هنری است. بازهم تکرار و تأکید میکنم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول برگزاری رویدادهای هنری است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول ساختوساز ساختمان نیست.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول برگزاری رویدادهای هنری است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول ساختوساز ساختمان نیست
ممکن است امروز آقای وزیر نظرش این نباشد؛ اما نظر شخصی من این است که معاونت هنری مسئول برگزاری جشنوارههای هنری ذیل مجموعه معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ساختمانسازی کار ما نیست. وزارت راه و شهرسازی، شهرداری یا هر ارگان و سازمان دیگری که میتواند محیطی را بسازد، آن را به دست ما بدهد و بگوید تا رویدادی را در آن برگزار کنیم. ما وارد دعوای ساختوساز نمیشویم! کار عمرانی کار ما نیست! نه اینکه تنها کار من نباشد، کار زیرمجموعه من نیز نیست!
فردا روزی ممکن است در آن نقدی بهویژه در حوزه مالی وارد شود. بهعنوان مثال شهرداری تهران شهر آفتاب را ساخت و هزینه فراوانی کرد، آیا واقعاً امروز از آن استفاده بهینهای میشود؟ نکته مهم آن است که کار شهرداری و تخصصش در این حوزه است. در زیرمجموعه خود مراکز زیرساختی و عمرانی فراوانی دارد. ما چنین امکاناتی را نداریم. بههمین سبب به طریق اولی اگر بخواهیم وارد کار عمرانی و ساختوساز شویم خطاهایمان بیشتر خواهد شد.
اگر وارد این حوزه شویم مدام باید پول واریز کنیم و آخر سر هم نقدهای مختلف و متعددی بخاطر آنچه که انجام دادهایم را خواهیم شنید. وارد این دعوا نمیشویم. ساختمان و زمین مناسب بدهند برای برگزاری نمایشگاه یا جشنواره ما کار برگزاری را بلدیم.
داشتن ایده نو و بدیع ضامن استمرار فعالیت دبیران جشنوارههای فجر
درباره جشنوارههای هنری فجر و انتخاب دبیر آنها دو رویکرد وجود دارد. نخست آنکه دبیران جشنوارههای مختلف هنری و همچنین اعضای شورای سیاستگذاری هرسال باید عوض شوند تا نگاه جدیدی به آن رویداد تزریق شود. رویکرد و نگاه دوم آن است که میگویند هر رخداد و جشنوارهای باید دبیرخانه و دبیری ثابت داشته باشد تا دبیر بداند طی چند سال سکانداری یک رخداد چه چشماندازی را مدنظر دارد. درباره ابقای آقای میرهاشمی بهعنوان دبیر جشنواره هنرهای تجسمی توضیح میدهید. این در حالی است که دبیران دو جشنواره تئاتر و موسیقی فجر تغییر پیدا کردند…
پاسخ اصلی و مهم اینجاست آقای میرهاشمی ایدههای جذاب و نوی داشت که در جشنواره پیشین هنرهای تجسمی تمامی آن ایدهها شرایطی پیش نیامد تا به منصه ظهور برسد. بههمین خاطر ترجیح دادم که آن ایدهها بر زمین و مسکوت نمانند. وی را در سمت دبیر جشنواره تجسمی فجر ابقا کردیم. اما دو جشنواره تئاتر فجر و موسیقی فجر نیازمند چهره های جدید بود. بههمین جهت با انتخاب دبیران جدید برای دو رویداد جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و جشنواره بینالمللی موسیقی فجر، انرژی جدیدی را تزریق کردیم تا شاهد اتفاقهای تازهای باشیم.
اقتضائات هر جشنواره با جشنوارههای دیگر متفاوت است. آقای میرهاشمی نیز از این قضیه مستثنی نیست؛ تا زمانیکه ایدههایی نو، بدیع و جذاب دارند به امید خدا کارِ روند اجرایی و دبیری این رخداد را بر عهده خواهند داشت. اما ممکن است بعد از چند دور ایدههای ایشان نیز به پایان برسد، یا ایده جدیدی نداشته باشند. در هر دورهای این اتفاق بیفتد قطعاً دبیر جدیدی را برای جشنواره هنرهای تجسمی فجر منصوب میکنیم.
نه شخص اینجا مهم است و نه یک تفکر ایستا! مهم آن است که ما در مسیری گام برداریم که طراوت و شادابی، هر سال در جشنواره بیشتر و بیشتر دیده شود
غرضم از این سخنان آن است که نه شخص اینجا مهم است و نه یک تفکر ایستا! مهم آن است که ما در مسیری گام برداریم که طراوت و شادابی، هر سال در جشنواره بیشتر و بیشتر دیده شود. لحظهای که این طراوت و شادابی از جشنواره دور شود مسلم است که باید خون تازهای در این رگها جاری شود.
بهرهبرداری از گنجینههای سازمانها نیازمند دستورالعمل واحد است
یکی از اتفاقاتی که سال گذشته در حوزه سیاستگذاری کلان جشنواره تجسمی فجر هم از سوی جناب میرهاشمی و هم دوستان دیگر بهعنوان نقد مطرح شد بحث برگزاری بخش گنجینهها بود. اینکه باید آثاری در این حوزه از سازمانهای دیگر میگرفتند. اما نبود مدیریت واحد و وجود مدیریت جزیرهای در نهایت باعث اختلال در برنامهریزی جشنواره شد. بهجای آنکه شاهد شکل و نگرش همدلانه و حمایتی باشیم برخی از سازمانها و ارگانها جواب سربالا میدادند. برای این مدیریت جزیرهای در محور مشترکی مانند جشنواره تجسمی فجر سیاست کلان معاونت امور هنری دولت سیزدهم چیست تا دیگر شاهد چنین حاشیهها، اتفاقات و آسیبهایی نباشیم؟
سوال خوبی است. یکی از مسائلی که در همان کارگروه که پیشاز این به آن اشاره کردم بررسی خواهد شد متوجه همین نکته است. ببینید، آثار هنریای داریم که ذیل عنوان میراث فرهنگی در زیرمجموعههای سازمانی و ارگانی خاص نگهداری میشود. همین نکته است که گاه باعث بروز چنین آسیبهایی میشود.
به عنوان مثال وزارت ارشاد کاری را برای حکیم نظامی در سال گذشته (۱۴۰۰) انجام داد و امسال نیز برای سهروردی انجام شد. برخی از آثاری که مربوط به این بزرگان است در ارگانهای مختلف قرار گرفتهاند که گرفتن آن آثار بهخودیخود از آن ارگانها انرژی فراوانی میگیرد. حتی در مواردی شاهدیم که ممکن است بهسبب همین فرایند زمانبر برخی از دبیرها عطای کار را به لقایش ببخشند! برای رسیدگی به این آسیب لازم است که در آن کارگروه که همه بزرگان حوزه دولت حضور دارند یکبار برای همیشه تعیین تکلیف شود. یکی از دستورهای همان کارگروه متوجه این امر است.
ولی باید آنسوی دیگر را هم در نظر داشته باشیم. واقعیت آن است که حملونقل این آثار یا از گنجینه بیرون آوردن آنها و بازگرداندنشان باعث فرسودگی آثار میشود. اگر شاهدیم که گاهی دوستان چنان تصمیم میگیرند که آثار موجود در گنجینههایشان را در اختیار ما قرار ندهند به دلیل همین مواردی است که به آن اشاره کردم و نیت آنها خیر است. البته محبوس شدن این آثار و دیده نشدن آنها نیز نکته بسیار مهمی است.
بهعنوان مثال در آستان قدس آثار بسیار بزرگی در بخش گنجینه نگهداری میشود. زمانیکه این آثار را دیدم به دوستان گفتم چرا اینها را در معرض دید عموم قرار نمیدهند؟ که گفتهاند این آثار قدیمی است و ممکن است از بین برود. پس همه نیتها خیر است، اما برای رسیدن به راهکاری واحد و در نهایت منتفع شدن مخاطبان باید راهکاری برای عبور از این آسیبها پیدا شود. تا از یکسو با نیت و رویکرد خیرمان آسیبی به آن دست از آثار نرسد و از سوی دیگر، گنجینهها و داشتههای ارزشمند فرهنگی و هنریمان را به مخاطبان معرفی کند. تمامی این موارد در آن کارگروهی که به آن اشاره کردم بهعنوان سرفصل امور می تواند مطرح و بررسی شود.