فرهنگ و هنر

شرمساریم شهیدان که چنین پژمردیم‏

خبرگزاری دانشجویان ایران (کا 118)- دفاع مقدس در آینه شعر

شعری از سیمین‌دخت وحیدی:

آی مردم! به خدا داغ کبوتر دیدم‏
هر کجا گام زدم لاله‌ی پرپر دیدم‏
شرمسارم اگر از درد خبر آوردم‏
یا ز خاکستر یک مرد خبر آوردم‏
مرد سبزی که دلش باخبر از عالم بود
با گلِ خنده و با سوز نهان مَحرم بود
مرد سبزی که شبی سرخ‌ترین گل را داد
آسمانی شد و آبی شد و بر خاک افتاد

******

شرمساریم شهیدان که چنین پژمردیم‏
زنده ماندید شما، ما همه اینجا مُردیم‏
سبز و پُر بار شما، ما همه بی ‏بار و بریم‏
بال و پر باز شما، ما همه ب‏ی بال و پریم‏
همه رفتید و در این کوچه مرا گم کردید
چه تبانی است که با ساقی و با خُم کردید

سیمین‌دخت وحیدی  به سال ۱۳۱۲ در «جهرم» فارس به دنیا آمد. او شعر گفتن را از سن 17 سالگی آغاز کرده است. دوران ابتدایی و متوسطه را در شهر جهرم گذراند، سپس به شهر تهران مهاجرت کرد. او کارشناسی ادبیات دارد و در حوزه‌ هنری، آموزش و پرورش و تربیت معلم خدمت کرده است. قبل از انقلاب شعرهای سیاسی می‌گفت و پس از آن شعرهایش با مضمون انقلاب، حضرت امام (ع)، رزمندگان دفاع مقدس و… بوده است. 

مجموعه شعرهای وی عبارتند از: «یک آسمان شقایق» ، «حس می‌کنم زندگی را» ، «موج‌های بی‌قرار» و … تعدادی از آثار گردآوری شده توسط او هم «در قاب گل‌ها» ، «کوثر» ، «چشم بیمار»، «غم دلدار»، «شعر جوان»، «از نگاه آینه ها» و … نام دارند.

شرمساریم شهیدان که چنین پژمردیم‏
سیمیندخت وحیدی

 انتهای پیام 

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا