«نخستین نگاه» شنیدنی شد
به گزارش خبرنگار کا 118، درنگی بر سرودههای خیالانگیز شعرای معاصر ایران و جهان به صورت موسیقی گفتار با اجرای مهرداد محمدپور این هفته به شعر نخستین نگاه سروده فریدون مشیری و موسیقی متن زبیگنیف پرایزنر اختصاص دارد.
بخش موسیقی گفتار کا 118، هر هفته به یکی از آثار شاعران معاصر اختصاص دارد. این آثار توسط مهرداد محمدپور خوانده شده و در اختیار این خبرگزاری قرار میگیرد.
نخستین نگاه
نخستین نگاهی، که ما را به هم دوخت!
نخستین سلامی، که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی، که دلهای ما را
به بوی خوش آشنایی سپرد و
به مهمانی عشق برد؛
پر از مهر بودی
پر از نور بودم
همه شوق بودی
همه شور بودم
چه خوش لحظههایی که، دزدانه از هم
نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم!
چه خوش لحظههایی که میخواهمت را
به شرم و خموشی، نگفتیم و گفتیم!
دو آوای تنهای سرگشته بودیم،
رها، در گذرگاه هستی،
به سوی هم از دورها پر گشودیم
چه خوش لحظههایی که هم را شنیدیم
چه خوش لحظههایی که در هم وزیدیم
چه خوش لحظههایی که در پرده عشق،
چو یک نغمه شاد، با هم شکفتیم!
چه شبها، چه شبها که همراه دیوان حافظ
در آن کهکشانهای رنگین،
در آن بیکرانهای سرشار از نرگس و نسترن،
یاس و نسرین،
ز بسیاری شوق و شادی نخفتیم.
تو با آن صفای خدایی
تو با آن دل و جان سرشار از روشنایی
ازین خاکیان دور بودی.
من آن مرغ شیدا
در آن باغ بالنده در عطر و رویا،
بر آن شاخه های فرا رفته تا عالم بیخیالی؛
چه مغرور بودم…
چه مغرور بودم…!
من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم.
من و تو به سوی افقهای ناآشنا پرکشیدیم.
من و تو ندانسته، دانسته،
رفتیم و رفتیم و رفتیم،
چنان شاد، خوش، گرم، پویا،
که گفتی به سر منزل آرزوها رسیدیم!
دریغا، دریغا، ندیدیم
که دستی در آن آسمانها،
چه بر لوح پیشانی ما نوشتهاست!
دریغا در آن قصهها و غزلها نخواندیم
که آب و گل عشق با غم سرشته است
فریب و فسون جهان را
تو کر بودی ای دوست،
من کور بودم…!
از آن روزها ـ آه ـ عمری گذشتهاست
من و تو دگر گونه گشتیم،
دنیا دگرگونه گشتهاست!
در این روزگاران بیروشنایی،
در این تیره شبهای غمگین، که دیگر
ندانی کجایم،
ندانم کجایی!
چو با یاد آن روزها مینشینم
چو یادِ تو را پیش رو مینشانم
دلِ جاودان عاشقم را
به دنبال آن لحظهها میکشانم
سرشکی به همراه این بیتها، میفشانم ؛
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت،
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت،
نخستین کلامی که دلهای ما را،
به بوی خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد…
پر از مهر بودی،
پر از نور بودم…
همه شوق بودی
همه شور بودم
درباره شاعر
فریدون مشیری در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ در شهر تهران و خیابان ایران متولد شد. او ۳ آبان ۱۳۷۹ درگذشت. مشیری یکی از نامآوران عرصه شعر معاصر ایران است، شاعر بلندآوازهای که در نگاه و قالب شعرهایش نیم نگاهی به شعر بزرگانی چون نیما دارد اما خودش نیز پرچمدار شعر تغزلی معاصر و به همین لحاظ یکی از ارکان شعر نو فارسی به شمار میرود.
مشیری شاعر سرشناس ایرانی، خالق اشعار عاشقانه، لطیف و با احساس است. او با حالِ خوشِ اشعارش جایگاه ویژهای در قلب مخاطبان فارسی زبان دارد. مشیری با شعر قدیم فارسی آشنا بود و آثار شاعرانی مانند سعدی و حافظ و همینطور شاهنامه فردوسی را به خوبی میشناخت. با اینکه شهرت مشیری در شعر نو است، اما او اشعار زیادی نیز در قالبهای سنتی ادبیات فارسی دارد. مشیری را شاعری میانهگرا میدانند.
درباره موسیقی
زبیگنیف پرایزنر متولد ۲۰ می ۱۹۵۵ با نام زبیگنیف آنتونی کوالسکی، آهنگساز لهستانی برجسته موسیقی فیلم است. او بیشتر با آثارش برای کارگردان مشهور لهستانی کریشتوف کیشلوفسکی شناخته میشود. زبیگنیف پرایزنر در بیلسکو بیاوا یکی از شهرهای جنوبی لهستان متولد شد و در دانشگاه کراکوف به تحصیل تاریخ و فلسفه پرداخت.
زبیگنیف پرایزنر هیچ وقت به صورت رسمی موسیقی را فرا نگرفت و خود با گوش دادن و بازنویسی (تنظیم مجدد) اجزا از قطعات موسیقی، آن را آموخت. او به موسیقی دوره رمانتیک از جمله پاگانینی و ژان سیبلیوس علاقه بسیاری دارد که بر موسیقیاش بسیار تاثیرگذار بودهاند.