کشورهای آفریقایی به میدان زورآزمایی ابرقدرتها بدل شدهاند/ نیجر در آستانه بحرانی عمیق قرار دارد/ نمیتوان درباره نقش روسیه در بحران نیجر قاطعانه نظر داد
به گزارش کا 118، «لئوناردو باسینی»، استاد علوم سیاسی در دانشگاه مکگیل است. حوزه کاری وی سیاست بینالملل و اقتصاد سیاسی تطبیقی را در بر میگیرد.
«لئوناردو باسینی» با اشاره به آخرین تحولات در زمینه کودتای نیجر به خبرنگار کا 118 گفت: همهچیز در این کشور آفریقایی (همانند نمونههای مشابه دیگر) با کودتای نظامیان آغاز شد. دو هفته پیش، پس از چند روز عدم اطمینان در نیجر، فرمانده نگهبان ریاستجمهوری این کشور پس از برکناری «محمد بازوم»، رئیسجمهوری منتخب دموکراتیک این کشور آفریقای غربی، در یک سخنرانی تلویزیونی رهبری را به دست گرفت. در سال ۲۰۲۱ ، محمد بازوم در اولین انتقال مسالمتآمیز دموکراتیک قدرت از زمان دستیابی به استقلال به عنوان رئیسجمهور نیجر انتخاب شد. اما در تاریخ ۲۶ جولای کودتا همهچیز را تغییر داد. سازماندهندگان کودتا از آن زمان وزیر پیشین اقتصاد را به عنوان نخستوزیر جدید منصوب کردهاند.
وی افزود: نیجر کشوری بسیار فقیر است، اما طی سالهای اول ریاستجمهوری بازوم نشانههایی از رشد اقتصادی در این کشور دیده میشد، خاصه اینکه تأثیر معادن اورانیوم، طلا و ذغال سنگ را نیز به همراه سرمایهگذاری کشورهایی همچو چین و کره جنوبی و فرانسه را نیز نباید از یاد برد. از سوی دیگر نیجر شریک مهم امنیتی منطقهای در مبارزه علیه داعش و شاخه القاعده در ساحل آفریقا بوده است. نکتهای که تأکید بر آن بسیار مهم است این بوده که نیجر یکی از شرکای اصلی و دموکراتیک بسیاری از ملل غربی بوده است. با این همه، در نیجر، همانند بسیاری از کشورهای آفریقایی، ارتش نقش بسیار پررنگی ایفا میکند و این مسألهای است که نمیتوان به آن بیتوجه بود. حتی در مارس ۲۰۲۱، قبل از اینکه رئیسجمهور بازوم پس از انتخابات به قدرت برسد، بخشی از ارتش برای به دست گرفتن قدرت تلاش ناموفقی کرده بود. بنابراین، تاریخ نیجر عملاْ با کودتاهای موفق متعدد مشخص میشود و حداقل پنج کودتا در پنج دهه گذشته در این کشور روی داده که موفق بودهاند. البته کودتاهای ناموفق متعددی هم در این کشور روی داده است.
یکی از چالشهایی که در مورد نیجر و همچنین بسیاری از دموکراسیهای آفریقا با آن مواجهیم، عدم تطابق بین انتظارات شهروندان، انتظار یک بستر اقتصادی مرفه با ایجاد مشاغل بیشتر و ریشهکنی بیشتر فقر، و برنامهها و دستاوردهای دولت است. بنابراین این نکته را نیز باید در نظر داشت که در مواردی دموکراسی لزوما نمیتواند انتظاراتی را که شهروندان یک کشور از حکومتشان دارند، برآورده کند و این به نظر من نکتهای بسیار مهم است! وضعیت امنیتی یکی از دلایل اصلی اعلامشده برای این کودتا بوده است. اما از سوی دیگر عوامل متغیر و متعددی داریم که این کودتا را واقعاً نامطلوب میکند، در شرایطی که امید بسیاری از بازیگران، چه از نیجر و چه از غرب آفریقا و آفریقا به طور کلی، همچنین بسیاری از شهروندان و بازیگران کلیدی حفظ دموکراسی در این کشور است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا در زمینه کودتای نیجر شاهد الگوی غالب در کشورهای آفریقایی هستیم، گفت: منطقه ساحل آفریقا از شش کشور فرانسویزبان – بورکینافاسو، چاد، مالی، موریتانی، نیجر و سنگال- تشکیل شده است که در مجموع بیش از ۱۰۰ میلیون نفر را در خود جای داده است. پس از استقلال از فرانسه، این کشورها با دورههای طولانی بیثباتی سیاسی، درگیریهای اقتصادی و قومیتی، خشونت بر سر کنترل منابع طبیعی و تأثیرات نامطلوب تغییرات آب و هوایی مواجه بودهاند.
دولتهای غالبا ضعیف حاکم بر این کشور که اغلب از نخبگان جوامع قومی خاص تشکیل شدهاند، مکرراً درگیر فساد هستند و نمیتوانند پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را ثبت کنند و این مسأله همواره به تسلط نظامی رژیمهای منتخب به بهانه بازگرداندن ثبات منجر شده است. درگیریها و شورشهای قومیتی باعث شد تا ارتشها از شبهنظامیان غیرنظامی محلی برای مقابله با درگیری حمایت کنند که به نوبه خود منجر به خشونت گسترده و نقض حقوق بشر شد.
فصل تازهای از بیثباتی در سال ۲۰۱۲ آغاز شد، زمانی که شورش نسبتاً خفته مردم طوارق، که در دهههای ۱۹۶۰، ۱۹۹۰ و ۲۰۰۶ در شمال مالی رخ داده بود، دوباره ظاهر شد و به فراتر از مرزهای این کشور سرایت کرد. این بحران با فروپاشی رژیم معمر قذافی در مرز لیبی، که باعث هجوم افراطگرایان و تسلیحات به ساحل شد، تشدید شد. این گروهها خود را با چندین گروه اسلامگرا از جمله القاعده در مغرب اسلامی سازماندهی و همسو کردند. این امر باعث شد که گروههای افراطی خشونتآمیزی در منطقه سهمرز بین مالی، نیجر و بورکینافاسو به قدرت برسند و قلمرو را کنترل کنند و حملاتی را انجام دهند. بازیگر سابق دوران استعمار، فرانسه، با حمایت نظامی از نیروهای مسلح محلی در ساحل برای جلوگیری از ظهور مجدد گروههای مسلح غیردولتی در سراسر منطقه وارد عمل شد. حدود چهار و ۵۰۰ پرسنل فرانسوی با نیروهای مشترک محلی ضد تروریسم مستقر شدند. ابتدا، یک عملیات به رهبری فرانسه در سال ۲۰۱۳ آغاز شد و افراطگرایان مرتبط با القاعده را که کنترل شمال مالی را به دست گرفتند، هدف قرار داد. با این حال، در سال ۲۰۱۴، این مأموریت بزرگتر شد و هدف آن مقابله با تروریسم در منطقهای وسیعتر بود.
این عملیاتها نسبتاً موفقیتآمیز تلقی میشد، زیرا فرانسه در سال ۲۰۱۴ مناطق شمالی مالی را از تندروها پس گرفت، اما منطقه در عین حال شاهد رشد گروههای جدید وابسته به سازمانهای تروریستی از جمله داعش بود. این دوره همچنین شاهد نقض گسترده حقوق بشر توسط نیروهای امنیتی و افزایش جذب نیرو برای مبارزه با بحران بود. این وضعیت همچنین منجر به چندین تصرف نظامی شد که توجیههای ارائهشده برای آن ناتوانی دولتهای غیرنظامی در تضمین ثبات اقتصادی و امنیت ملی در برابر افراطگرایان بود. کودتاچیان همچنین بر احساسات ضد فرانسوی در بخشهایی از مردم سرمایهگذاری کردند و برخی از حمایتهای مردمی را برای برکناری رهبران طرفدار غرب به دست آوردند.
این تحلیلگر در زمینه دخالت دولتهای خارجی در اوضاع فعلی نیجر گفت: از آغاز این بحران، برخی گمانهزنیها درباره نقش روسیه در این بحران مطرح شد و کار به جایی کشید که کاخ سفید طی بیانیهای عنوان کرد که مدرکی دال بر دخالت کرملین در این وضعیت پیدا نکرده است. با این همه، به نظر من، حمایت روسیه در نیجر به محافل به اصطلاح پانآفریقایی آن هم عمدتاً از طریق شبکههای اجتماعی محدود میشود. با این حال، گاهی تظاهرات خیابانی که خواستار خروج ارتش فرانسه از نیجر هستند توسط جامعه مدنی یا اتحادیههای کارگری انجام میشود. در این مدت، پرچم روسیه به طور مرتب به در اعتراضها اهتزاز درآمده است. «ام۶۲»، یک سازمان مدنی که در سال ۲۰۲۲ تأسیس شد، یکی از جنبشهای پیشرو است که در زمینه تحریک احساسات ضد فرانسوی کار کرده و این باور را تسری داده که حمایت نظامی روسیه از طریق گروه واگنر میتواند به نیجر در مبارزه با تروریسم کمک کند. برخی از اعضای این گروه تمایل خود را برای برقراری روابط نیجر با شبهنظامیان واگنر پنهان نمیکنند. در دوران بازوم، رهبر این گروه دستگیر و به ۹ ماه زندان محکوم شد، اما با روی کار آمدن کودتاچیان این حکم لغو شد که بعید است بتوان آن را اتفاقی دانست. در نهایت، به نظرم نباید از یاد برد که کشورهای آفریقایی در طول تاریخ بارها میان ابرقدرتها دستبهدست شده و بدل شدهاند به زمین بازی زورآزمایی آنها که به نظرم مورد کنگو در این راستا خود گویاست.
از سوی دیگر، باید این نکته را نیز در نظر داشت که طی ماههای اخیر، رئیسجمهور بازوم شروع کرده بود به بازنشسته کردن شماری از رهبران نظامی در نیجر و این قضیه خود میتواند یکی دیگر از ریشههای بحران فعلی باشد.
لئوناردو باسینی درباره آینده تحولات در نیجر گفت: نمیدانم تا چه اندازه دقیق میتوان به این پرسش پاسخ گفت. از یک سو، کشورهایی مانند فرانسه و دیگر اعضای اتحادیه اروپا، آمریکا و همچنین جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکواس) این اقدام را محکوم کرده و حال احتمال درگیری و مداخله اکواس نیز در این ملقمه مدام بالاتر میرود. اما چیزی که برای من بسیار جالب بوده این واقعیت است که برخی از کشورها مانند بورکینافاسو، گینه یا مالی با ژنرال تیچیانی و همچنین رهبران و سازماندهندگان کودتا همبستگی نشان دادهاند. بنابراین، از یک طرف بازیگرانی کلیدی را داریم که مخالف کودتا هستند و کودتا را محکوم می کنند و از طرف دیگر برخی از کشورهای دیگر را داریم که ما در آنها اخیراً کودتاهایی را شاهد بودیم، کشورهایی که تا حدی از کودتای نیجر حمایت کرده و حتی آن را تأیید میکنند. بنابراین در نهایت به نظرم وضعیت پیچیدهر از آنی است که بتوان خوانشی دقیق از آن ارائه داد، اما نیجر به نظر من در آستانه بحرانی عمیق قرار دارد.
انتهای پیام/