«گورشاه، مردگان قلعه سیاه» در بازار نشر ایران
به گزارش خبرنگار کتاب کا 118، مردگان قلعه سیاه عنوان پنجمین جلد از مجموعه پنج جلدی گورشاه نوشته سیامک گلشیری است. این رمان دارای ۲۴ فصل است. داستان این جلد مربوط به زمانی است که یاران پادشاه برای رسیدن به جزیره ارواح شار و پیدا کردن سمنپری، راهی سخت را پیش روی خود میبینند. آنها باید پیش از آنکه شیده جادوگر به قلعه سیاه برسد و به گورشاه ملحق شود، راهش را ببندند اما سپاه مردگان، همهجا در کمین هستند و تعدادشان هر لحظه بیشتر میشود تا راه رسیدن به قلعه سیاه را غیرممکن کنند.
این مجموعه توانسته با استقبال مخاطبان روبهرو شود و جایزه ادبی نوفه را که به ادبیات گمانهزن تعلق میگیرد، از آن خود کند. همچنین این اثر موفق به دریافت جایزه کتاب سال مهر شده است.
چهار جلد قبلی این مجموعه، گورشاه؛ دختران گمشده، گورشاه؛ به سوی قلمرو شاه یوناس، گورشاه؛ طلسم فرشته مرگ و گورشاه؛ یاران پادشاه نام داشت. گورشاه؛ مردگان قلعه سیاه پنجمین و آخرین جلد از این مجموعه است.
دختران گمشده، عنوان نخستین جلد از این مجموعه است. این کتاب داستان نوجوانی بهنام نیما را روایت میکند که خواهرش، گم شدهاست. نیما درپی پیداکردن خواهرش به سراغ نویسندهای میرود که معتقد است کتابهایش را براساس واقعیت نوشته و از او کمک میخواهد؛ اما نویسنده حرف نیما را باور نمیکند و پس از مدتی متوجه میشود، دختران دیگری هم هستند که مثل خواهر نیما گرفتار شدهاند.
در جلد دوم این مجموعه یعنی کتاب بهسوی قلمرو شاه یوناس، نیما برای پیداکردن خواهر خود و دیگر دختران گمشده، راهی سرزمینی میشود که سپاه گورشاه در حال فتح آن است. سربازان گورشاه، همهجا دنبال نیما و دوستانش هستند و آنها ناچارند کوهها و جنگلهای ترسناکی را پشت سر بگذارند که پر از موجودات اسرارآمیزند. فقط با پشت سر گذاشتن این مکانهاست که به قلمرو شاه یوناس یعنی همانپادشاهی میرسند که فکر میکنند، میتواند دختران گمشده را برگرداند.
نیما و دوستانش در جلد سوم که طلسم فرشته مرگ نام دارد، موانع بسیاری را پشت سر میگذارند تا به قلمرو شاه یوناس برسند اما با رسیدن به قصر متوجه میشوند، کسی به فکر نجات دختران گمشده نیست و فرشته مرگ، کنترل همهچیز را به دست گرفته است. بنابراین باید پیش از آنکه سپاه گورشاه به پشت دیوارهای شهر برسد، راهکاری پیدا کنند.
یاران پادشاه زمانی را روایت میکند که گورشاه و سپاهیانش، سرزمینهای بسیاری را به تصرف خود درآورده و به نزدیکی قصر پادشاه رسیدهاند.
قسمتی از متن کتاب
درست لحظهای که دستهایم ول شدند و شمشیر داشت از دستم رها میشد، صورت مردهها را دیدم که برمیگشت سمت دیگری. آن وقت لابهلای آنها سربازهایِ سراپا سفیدِ ملکه زرینه را دیدم که با شمشیرهای دوسر، فرز و سریع، دور خودشان میچرخیدند و مردهها اطرافشان مثل علف هرز یکی یکی روی زمین افتادند. همانطور که نگاهم به آنها بود و داشتم نفس نفس میزدم، دو دست، پشت گردنم را گرفتند و محکم مرا عقب کشیدند.
هنوز مرده فرصت نکرده بود دندانهایش را روی گردنم بگذارد که دستهایش رها شدند. بیدرنگ سربرگرداندم. تیری توی گونه زن مرده فرو رفتهبود و از آن طرف صورتش بیرون زده بود. بیمعطلی شمشیر را کردم توی دهانش. وقتی شمشیر را بیرون کشیدم و سر برگرداندم، همراهانم را دیدم که اینجا و آنجا مشغول جنگیدن بودند. از آن همه مرده دیگر خبری نبود. باور نمیکردم که از پسشان برآمدهایم.
گورشاه مردگان قلعه سیاه، نوشته سیامک گلشیری پنجمین جلد از این مجموعه در سال ۱۴۰۱ در ۲۶۴ صفحه و قیمت پشت جلد ۱۲۰ هزار تومان در ۱۰۰۰ نسخه توسط نشر افق منتشر شد.